از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی تاکنون، تهدیدات این رژیم علیه کشورهای اسلامی، به ویژه پیرامون ایران، همواره افزایش یافته است. در گذشته تلاش کشورهای عربی و اسلامی برای مقابله با اسرائیل عمدتاً از طریق نبردهای مستقیم مانند جنگهای اعراب و اسرائیل بوده است، اما معمولاً این نبردها با شکست طرف عربی و اسلامی همراه بود. با شکلگیری محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران، روند موفقیتها علیه رژیم صهیونیستی آغاز شد و تاکنون توانسته است اقدامات اسرائیل را محدود کند.
این موفقیتها رژیم صهیونیستی را به سمت سیاست تنشزدایی و بهرهگیری از دیپلماسی و ایرانهراسی سوق داده تا بتواند از طریق حمایت متحدان غربی و برخی دولتهای منطقهای، نفوذ خود را حفظ کند.
در چنین شرایطی، ایجاد ارتش مشترک کشورهای اسلامی با الگوبرداری از محور مقاومت، به عنوان یک راهکار مؤثر مطرح میشود. با وجود این، اختلافات داخلی کشورهای مسلمان، همراهی برخی با اسرائیل و پروژههای ایرانهراسی، تشکیل چنین ارتشی را دشوار میسازد. پرسش اصلی این است که آیا واقعاً امکان تشکیل ارتش مشترک اسلامی برای مقابله با رژیم صهیونیستی وجود دارد و این موضوع چه اهمیتی برای امنیت ملی ایران و دیگر کشورهای اسلامی دارد. اهمیت این سؤال از نظر بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیز برجسته است، زیرا مقابله با نفوذ اسرائیل و تقویت امنیت منطقهای از اصول بنیادین آن محسوب میشود.
تحقیقات پیشین، از جمله آثار یدالله جوانی، محمدتقی ابراهیمی خوجین و یوسف کرمی، نشان میدهد که اقدامات اسرائیل تهدیدی جدی برای امنیت ملی ایران است و سیاست تنشزدایی این رژیم در واقع تلاشی برای تثبیت نفوذ و ایجاد حلقه امنیتی علیه ایران است. از منظر روابط بینالملل، دولتها برای تأمین امنیت و منافع خود، میتوانند با یکدیگر اتحاد نظامی و امنیتی تشکیل دهند. این اتحاد میتواند رسمی یا غیررسمی باشد و به آن کمک میکند تا در مقابل تهدیدات خارجی، موازنه قدرت ایجاد شود.
رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا، میکوشد تا قدرت خود را در خاورمیانه و به ویژه کشورهای خلیج فارس را گسترش دهد. اهداف آن شامل بهرهبرداری از نسل جوان برای نفوذ فرهنگی و سیاسی، بزرگنمایی تهدید ایران، توسعه نفوذ سیاسی، جذب نخبگان اقتصادی و سیاسی، بهرهگیری از حمایت آمریکا و متحدان آن، حضور در مرزهای پیرامونی ایران و ایجاد روابط محرمانه با برخی کشورها است. در مقابل، ایران با تکیه بر محور مقاومت، سعی کرده است ملت ها را آگاه کرده و این تهدیدات را محدود و از نفوذ اسرائیل جلوگیری کند و بیانیه گام دوم انقلاب نیز تأکید میکند که حمایت از محور مقاومت و مقابله با نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه از اصول اساسی سیاست خارجی ایران است.
تجربه محور مقاومت نشان میدهد که همکاری و اتحاد بین کشورهای منطقه، میتواند موفقیتهای چشمگیری در محدود کردن قدرت رژیم صهیونیستی داشته باشد. با توجه به سیاستهای جدید اسرائیل برای فریب برخی کشورهای مسلمان، ضرورت ایجاد ارتش مشترک اسلامی بیش از پیش احساس میشود. تحقق این هدف نیازمند گسترش همکاریهای منطقهای، دیپلماسی دفاعی، عمقبخشی انقلاب اسلامی و رفع موانع معنوی و سیاسی مانند مقابله با ناتوی عربی است. دیپلماسی دفاعی به معنای استفاده از ابزارهای مذاکره، ایجاد ساختارهای دانشمحور و آمادگی برای پاسخگویی به تهدیدات است، در حالی که عمقبخشی انقلاب اسلامی شامل توسعه نفوذ ایران در عرصه سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی و افزایش بازدارندگی است.
با این حال، تشکیل ارتش مشترک اسلامی با چالشهایی همراه است. ناتوی عربی و همکاریهای امنیتی آمریکا با کشورهای منطقه، اختلافات دوجانبه و چندجانبه بین دولتهای عربی، برجستهسازی نقش ایران در فعالیتهای موشکی و فشارهای بینالمللی از مهمترین موانع محسوب میشوند. همچنین مسائل مالی، تحریمها و ملاحظات سیاسی کشورها نیز بر دشواری تحقق این طرح میافزاید. با وجود این، ظرفیتهای ایران در محور مقاومت و همکاریهای منطقهای نشان میدهد که امکانپذیری تشکیل ارتش مشترک اسلامی وجود دارد، اما این امر نیازمند دیپلماسی هوشمندانه، بهرهگیری از شکافهای موجود در ناتوی عربی، تقویت همکاری با کشورهایی مانند قطر، ترکیه و اردن و اقدامات واقعبینانه در مواجهه با فشارهای بینالمللی است.
اجرای چنین طرحی نه تنها میتواند امنیت ملی و منطقهای را ارتقا دهد، بلکه اتحاد کشورهای مسلمان را تقویت کرده و مسیر مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی را هموار میکند. تجربه محور مقاومت نشان داده است که وقتی کشورهای اسلامی در کنار هم قرار میگیرند و با هدایت منطقی، همکاری نظامی و سیاسی دارند، توان مقابله با قدرتهای تهدیدکننده به شکل قابل توجهی افزایش مییابد و فضای منطقه برای توسعه امنیت و ثبات بازتر میشود.